سعید راد متولد ???? تهران همسرسابق نوشافرین یکی از خوانندگان لس آنجلسی است. هنرپیشگی رابافیلم الکلی درسال ???? به کارگردانی محمدعلی جعفری شروع کرده بعدا درفیلمهای طغرل ,کافر- قاصدک -اب- فاتحین صحرا- هدف شرف - صبح روز چهارم- تنگنا- خداحافظ رفیق- گدای اشراف زاده -همراهان- سفرسنگ -دواقای باشخصیت اقای لربه شهرمیرود -سکوت بزرگ- تیغ افتاب -وبعداز سال???? درفیلمهایی مانند دادشاه-مرز-عبورازمیدان مین-خط قرمز- فرمان-عقابها-بعد ازمدتی به امریکارفت سال???? دوباره به ایران بازگشت واولین فیلم خود بعد از بازگشت ازامریکارادرسال ???? بازی کرد که دوئل نام دارد وپرهزینهترین فیلم تاریخ سینمای ایران میباشد که مضمونی جنگی دارد وسعید راد دراین فیلم اولین نقش منفی خودرابازی کرد
.
سعید راد که سومین کارت هواداری پرسپولیس را دارد یک جوری سمبل تماشاگران قرمز بهحساب میآید.شاید سعید راد نسبت به بیست سال پیش، کمکارتر شده و کمتر میتوان او را روی پردة سینما دید. اما تماشاچیهایی که برای تماشای فوتبال به استادیوم میروند، سر تمام مسابقات پرسپولیس میتوانند او را ببینند که توی جایگاه ویژه، به عشق پرسپولیس بالا و پایین میپرد و فریاد میزند.
دیگر ماجرای پرسپولیسی بودن او لو رفته. راد سومین هوادار رسمی باشگاه پرسپولیس، توی هر جشنی که برای پرسپولیسیها میگیرند، به عنوان سمبل تماشاگران دعوت میشود.البته خودش هم یک ورزشکار حرفهای است. او در زندگیاش از فوتبال گرفته تا بیلیارد و بولینگ و بوکس کار کرده و مسلما حرفهایی دارد که خواندن آن، حسابی هیجانانگیز است.
مصاحبه خواندنی با سعید راد(منبع همشهری آنلاین)
الان یکجوری سمبل تماشاگران پرسپولیس به حساب میآیید. توی هر مسابقة تیم، آدم وقتی جایگاه را نگاه کند، سعید راد را میبیند. یادتان میآید چطور پرسپولیسی شدید؟
من قهرمان بولینگ ایران بودم. توی بولینگ عبده تمرین میکردم. حتی سال 48 عضو تیم ملی بولینگ ایران بودم.
ما توی بولینگ عبده تمرین میکردیم که از سال 47 راه افتاده بود. آنروزها بازیکنان پرسپولیس، همه از شاهین کوچ کرده بودند به پیکان. مرحوم عبده هم پیکان خرید و اسم پرسپولیس را روی آن گذاشت.
بالاخره ما هم فوتبال را دوست داشتیم و پرسپولیسی شدیم. سومین کارت هواداری پرسپولیس در آن زمان برای من صادر شده.
سال 48 که هنوز شما بازیگر سینما نشده بودید؟
نه، کسی من را نمیشناخت. اگر هم میشناخت، بهخاطر این بود که توی مسابقات بولینگ بیروت، من بولینگ باز آمریکایی را برده بودم.
پیش از راهافتادن پرسپولیس، از فوتبال خوشتان میآمد؟
توی دبیرستان، عشق ما فوتبال بود. با احمد نجفی، صبح تا شب فوتبال بازی میکردیم.
همین احمد نجفی که مجری صندلی داغ است؟
آره، الان آرتیست شده. فقط از آرتیستی خندهاش را یاد گرفته. بچة باسوادی بود. دوره ما یکی از بهترین انگلیسیدانهای ایران بود. البته اخلاق بدی هم داشت. همهاش لاف میزد که خرمشهر مال ماست. حالا چند سال بعدش فهمیدیم که انگار راست راستی صاحب خرمشهر بودند. به هرحال با احمد نجفی توی دبیرستان اندیشه که مال ایتالیاییها بود، صبح تا شب فوتبال میزدیم.
با این حساب، شما را باید ورزشکار هم به حساب آورد. هم فوتبال بازی کردهاید، هم عضو تیم ملی بولینگ بودید و هم بیلیارد بازی میکردید.
نه، من اصلا بلد نیستم بیلیارد بازی کنم. بیلیارد را فقط برای بازی تو فیلمها یادم داده بودند. چندوقت پیش که با هوشنگ گلمکانی و رسول صدرعاملی رفته بودیم کیش، بند کرده بودند که سعید برویم بیلیارد. من هم قسم و آیه که بیلیارد بلد نیستم. گلمکانی باور نمیکرد. میگفت یک عمر باور کردم که توی «تنگنا» واقعا بیلیارد بازی میکردی.
با کدام بازیکنان تیم آنزمان پرسپولیس رفیق بودید؟
صمیمیترین دوستهایم علی پروین و محمود خوردبین و صفر ایرانپاک و اسماعیل حاج رحیمیپور بودند. البته این مال زمانی بود که به پرسپولیس آمده بودند. وقتی این بچهها با حسین کلانی توی شاهین بودند، خودم تماشاچیشان بودم.
چیزی از آن رفاقتها یادتان میآید؟
اولین دوره که تیم به جام جهانی رفت و علی پروین کاپیتان بود، در بازگشت تیم از آرژانتین، مجله دنیای ورزش با پروین مصاحبه کرده بود. توی یک سؤال از پروین پرسیده بودند: «شخصیت مورد علاقهات؟» پروین هم جواب داده بود سعید راد. باور نمیکنید، رفتم صدتا از آن مجله خریدم. کیف کرده بودم که پروین اینجوری از من تعریف کرده.
استادیوم هم میرفتید؟
اصلا پیش از اینکه پرسپولیس راه بیفتد، ما خانوادگی شاهینی بودیم و برای تمام مسابقات تیم ملی میرفتیم امجدیه.
آن سالها بلیت امجدیه چقدر بود؟
پشت دروازه دوتومان، روبهروی جایگاه سهتومان. Vip هم پنج تومان میفروختند. قدر یک بلیت سینما بود. آن موقع بلیت سینما هم همین دو سه تومان بود. الان هم بعد از سی سال، بلیت استادیوم و بلیت سینما باهم سربهسر هستند.
تماشاچیها چطور؟ تماشاچیها فرقی با سی سال پیش کردهاند؟
تماشاچی آنسالها مثل فوتبالیستاش بود. حرمتها و غیرتها یکجور دیگری بود. هنوز نفهمیدهام چطور آدمها اینقدر با سیسال پیش فرق کردهاند. یک تحلیل سیاسی اجتماعی میخواهد. کار من نیست که بفهمم چرا اینقدر عوض شدهاند. بیست سالی هم ایران نبودم. شاید برای همین، این قدر برایم عجیب است. الان تماشاچی فوتبال، کاملا عصبی است. دیگر نمیبینیم که تماشاچیها توی استادیوم به آرامش برسند. یکی از انتقاداتی که من به عادل فردوسیپور دارم، این است که تو بیا آن آرامش و شادی را به فوتبال برگردان. کاری نکن که تماشاچیها بازی به بازی عصبیتر باشند.
البته سی سال پیش هم تماشاگران فحش میدادند.
آره، ولی جو استادیومها اینجور نبود.
پس از اینکه توی سینما بازی کردید هم به استادیوم میرفتید؟
بعد از اینکه تنگنا، صادق کُرده، خداحافظ رفیق و خروس و ملخ را بازی کردم، دیگر همه من را میشناختند. برای همین، وقتی سر بازیهای پرسپولیس میرفتم استادیوم، همة تماشاچیها ذوق میکردند. یک طرف استادیوم فریاد میزدند «سعید راد»، سمت دیگر جواب میدادند «پرسپولیس».
توی آن سالها غیر از شما بازیگر دیگری هم عشق فوتبال بود؟
نه، مگر حالا از بازیگران کسی از فوتبال سرش میشود؟ آن سالها هم اینجور بودند. البته حالا یک تیم هنرمندان راه افتاده تا همه پیراهنش را بپوشند و عکس بگیرند. ولی اگر بروید سر مسابقاتشان، هیچکدام نمیتوانند صدمتر بدوند.
آن سالها که با بازیکنان پرسپولیس رفیق بودید، آنها را سر فیلمهای خودتان هم میبردید؟
خودشان میآمدند. حتی دوستانشان را هم میآوردند. پروین پای ثابت فیلمهای من بود.
پروین از چه فیلمی خوشش آمده بود؟
«صادق کُرده» را خیلی دوست داشت. یادم میآید فیلم که تمام شد، آمد سراغ من و گفت: «خوشم اومد همه شونو کشتی!» کلا پروین از فیلمهای بزنبزن من خوشش میآمد. «طغرل» و «کمین» را دوست داشت. عاشق صحنههای بزن بزن بود.
با تاجیها هم رفاقت داشتید؟
از بین آنها دوست خوبم ناصرخان حجازی بود. آقای مظلومی بود. با تنها استقلالیای هم که عکس گرفتم، حسن روشن بود که رفت روی جلد مجلهها. هیچ استقلالی دیگری توی زندگیاش با من عکس ندارد.
سر دربیها شاکی نمیشدند از اینکه پرسپولیس را تشویق میکردید؟
توی دربیها من چیزی نمیفهمیدم.
انگار شما تمام دربیها را توی استادیوم تماشا کردهاید.
البته بیست سال ایران نبودم. ولی هر وقت ایران بودم و استقلال و پرسپولیس با هم بازی میکردند، من خودم را میرساندم استادیوم.
شما یکی از آن ده بیست هزار نفری هستید که توی تاریخ فوتبال ایران، بازی ششتایی تاج و پرسپولیس را توی سال 52 تماشا کردید. آن روز توی استادیوم چه خبر بود؟
باور نمیکنید که حسین کلانی و همایون بهزادی با آنها چهکار کردند.مثل پک اول سیگار بود. بعد از آن بازی، دیگر شکستدادن تاج لذت زیادی نداشت. آن6 تا گل، ظرفیت همه را بالا برد. اتفاقاً توی آن بازی، همه توقع داشتند که تاج بازی را ببرد. تاج وضعیت بهتری داشت
خیلی اهل کری خواندن هستید.
سر فیلم «دوئل» که برای فیلمبرداری رفته بودیم بندر ماهشهر، کاری کردم که آقای درویش دو روز فیلمبرداری را تعطیل کرد تا من برگردم تهران و بازی را از توی استادیوم تماشا کنم. اصلا تا سال 57 تمام بازیهای پرسپولیس را میرفتم استادیوم قرارداد هر فیلمی را که میبستم،تویش قید میکردم که پنجشنبه و جمعه فیلمبرداری تعطیل است.
فرقی نمیکرد پرسپولیس توی آزادی بازی داشته باشد یا توی شهرستانها. هر شهری میرفتند، همراه تیم میرفتم
در بین اهالی سینما که به طرفداری از استقلال می پردازند با چه کسانی کری دارید؟
مگر در سینما استقلالی هم داریم؟! تمام بزرگان سینمای ایران طرفدار پرسپولیس هستند. نبینید که چند جوان مدعی شده اند و گاهی از این تیم یاد می کنند. تمام سوپراستارهای ایران پرسپولیسی هستند. مطمئن باشید، از قدیم تا جدید!.
توی آن دوره نشریه ورزشی هم میخواندید؟
من اطلاعاتی بودم. آن دوره فقط کیهان ورزشی و دنیای ورزش چاپ میشدند، ولی من فقط دنیای ورزش میخریدم. نه اینکه کیهان ورزشی نخوانم، ولی طرفدار دنیای ورزش بودم.
پیش از آن بازی ششتایی، با کسی کری داشتید؟
نه، نجابت تماشاچیها زیاد بود. اما حالا دیگر ورق برگشته. اگر پرسپولیس ببازد، باید موبایلم را خاموش کنم، آنقدر که زنگ میزنند و کری میخوانند.
هنوز با کدامیک از آن بازیکنان قدیمی رفاقتتان را حفظ کردید؟
محمود خوردبین. علیآقا را هم آخرینبار شب بازی استقلال – پرسپولیس توی اردوی پرسپولیس دیدم. رفته بودم هتل. فکر کنم آخرین باری بود که توی دربی روی نیمکت پرسپولیس نشست. عباس کارگر جم، رضا و بیوک وطنخواه و چند نفر دیگر هم هستند که با هم میپلکیم.
چه حرفهایی میزنید با هم؟
همهاش یادش بهخیر است. من یکبار با رضا وطنخواه رفتم استادیوم. فکر کنم بازی با سایپا بود که تیم مساوی کرد. آقا این رضا هی غر زد! پس از مدتها دیدم که یکی با احساس، بازی پرسپولیس را تماشا میکند. الان من مطمئن هستم که اگر پرسپولیس یک بازی را ببازد، علی پروین تا صبح بیدار میماند.
شما هم ورزشگاه میروید غر میزنید؟ سروصدا میکنید؟
مگر ندیدید افشین پیروانی درباره من چی گفته بود؟ سر یک بازی از بلندگوی ورزشگاه داشتند بازیکنان پرسپولیس را اسم میبردند. من عادت دارم برای تکتکشان بلند میشوم و دست میزنم. بعد از بازی، افشین گفته بود که نمیدانم این سعید راد کی میخواهد آرام بنشیند روی سکو
الان توی فوتبال ایران از کدام فوتبالیست خوشتان میآید؟
پروین، اگر الان هم بیاید توی زمین، از همه اینها بهتر بازی میکند