سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دارایی با هزینه کردن کاهش می یابد و دانش با دهش فزونی می گیرد . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :74
بازدید دیروز :83
کل بازدید :42948
تعداد کل یاداشته ها : 62
103/10/3
5:2 ص




کریم باقری فوتبالیست و ملی پوش سابق تیم ملی ایران است.

وی متولد تبریز به سال ???? می‌باشد. وی در تیم‌های اروپایی از جمله آرمینیا بیله‌فلد آلمان و چارلتون انگلیس عضو بوده‌است و هم‌اکنون عضو باشگاه فوتبال پرسپولیس تهران است و از تیم ملی فوتبال ایران نیز خداحافظی کرده‌است.
البته در زمان سرمربیگری علی دایی این بازیکن بار دیگر به تیم ملی دعوت شد که با تامل بسیار بالاخره در بازی دوستانه تیم های ایران و قطرکه در تاریخ ?? آبان ?? برگزار شد، کریم باقری بعد از حدود ? سال بار دیگر برای تیم ملی ایران بازی کرد و در تاریخ 29 آبان 87 چهل و هشتمین گل ملی خود را در بازی مقابل امارات به ثمر رساند.



باقری زیدان ایران
سایت فیفا در گزارشی مفصل درباره‌ی بازگشت کریم باقری به تیم ملی ایران این بازیکن را با «زین‌الدین زیدان» مقایسه کرد




باشگاه‌ها
  1. تراکتورسازی تبریز
  2. کشاورز تهران
  3. پرسپولیس تهران
  4. آرمینیا بیله‌فلد آلمان
  5. النصر امارات
  6. چارلتون انگلیس
  7. السد قطر
  8. پرسپولیس تهران


کریم باقری


شناسنامه
تولد :? اسفند ????
زادگاه :تبریز، ایران

اطلاعات باشگاهی

باشگاه کنونی:پرسپولیس
شماره? پیراهن:?
پُست:هافبک

باشگاه‌های حرفه‌ای

تراکتورسازی تبریز
کشاورز تهران
پرسپولیس تهران
آرمینیا بیله فلد آلمان
النصر امارات
چارلتون انگلیس
السد قطر

__________________

  
  
علی پروین پیشکسوت فوتبال و سرمربی اسبق تیم فوتبال و پرسپولیس، شامگاه 23 آذر ماه برای تماشای مستند «سلطان» به جشن تصویرسال آمد.
در پنجمین روز برگزاری جشن تصویر سال و در بخش تصویر هنرمند آن، مستند «سلطان» ساخته مجید توکلی به نمایش درآمد. پیش از نمایش این فیلم، سیف‌الله صمدیان ـ برگزارکننده‌ی جشن تصویر سال ـ در سخنانی کوتاه ابتدا خوش‌آمدگویی کرد و توضیح داد: در این جشن بخشی را به فیلم‌هایی اختصاص داده‌ایم که درباره شخصیت‌های مطرح کشور ساخته شده‌اند و امشب هم این سعادت نصیب ما شده که در خدمت علی پروین باشیم. او در ادامه به طنز گفت: البته قرار بود فراری همیشه سینما، محمدرضا شریفی‌نیا نیز در این مراسم حضور داشته باشد که طبق معمول نیست. سپس فیلم 30 دقیقه‌ی «سلطان» به نمایش درآمد و پس از نمایش فیلم «علی پروین» با اشاره به صحبتهایی که در این مستند مطرح کرده است، گفت: کارگردان این فیلم نسبت به من لطف دارد و من در موقع ضبط فیلم فکر نمی‌کردم که این صحبت‌ها پخش شود. درواقع اصلا هم قصد چنین کاری را نداشتم، اما اصرار دو دخترم باعث شد که به ساخت این فیلم رضایت بدهم. البته اکنون هم پشیمان نیستم و خوشحالم که چنین فیلمی ساخته شده است، هرچند که تشخیص خوب یا بد آن برعهده بیننده است. او ادامه داد: من در کل فکر نمی‌کنم لیاقت این میزان محبت مردم را داشته باشم، اما از آن‌جا که از ابتدا با مردم بوده‌ام تا آخر هم با آن‌ها خواهم ماند و شاید یکی از دلایل حضورم در این فیلم نیز همین نکته باشد. سپس مجید توکلی از علی پروین درباره‌ی رضایتش برای ساخت ادامه این فیلم پرسید که او پاسخ داد: فکر می‌کنم هرکس برای کاری ساخته شده است و من نیز علی‌رغم علاقه‌ای که به هنر دارم، فکر می‌کنم که برای این‌کار ساخته نشده‌ام. من یک ورزشکار ساده هستم و این را می‌گویم تا دیگر این فیلم ادامه پیدا نکند. سیف‌الله صمدیان نیز در این نشست عنوان کرد: افرادی که در امر عکاسی مطبوعات فعال هستند، به خوبی می‌دانند که تعداد عکس‌هایی که از علی پروین ثبت شده است، بی‌شک بیش از دیگران است و بدون اغراق، در این زمینه کسی به گرد پای او هم نمی‌رسد. او همچنین از دختران، علی پروین که موجبات ساخت این فیلم را فراهم کرده‌اند، تشکر کرد و افزود: دوربین دیجیتال امکانی دارد که به ما این اجازه می‌دهد به ثبت لحظه‌ها بپردازیم. متأسفانه از زندگی بسیاری از بزرگان ما هیچ تصویری وجود ندارد و حال آن‌که هرلحظه ممکن است برای این‌کار دیر شود. او همچنین به طنز گفت: برای این‌که این جلسه ختم به خیر شود، با توجه به این‌که در لحظه لحظه تماشای این فیلم رضایت را در چهره‌ی علی پروین دیدم، این اجازه را بدهد که با استفاده از فیلم‌های آرشیوی و ضبط برخی تصاویر ضروری این فیلم ادامه پیدا کند. در نهایت پروین نیز با این مسئله موافقت کرد. صمدیان در بیان احساسش نسبت به حضور پروین در این برنامه هم عنوان کرد: حسم را نمی‌توانم بگویم، چراکه اگر در این فیلم حتا ده کارگردان هم وجود داشته باشد، باز نمی‌توان خط پایانی برای آن تعیین کرد و در فیلم عزت‌ا... انتظامی با جمله‌ای کوتاه پروین را به خوبی توصیف کرد و گفت: «پروین شوخی نیست» من نیز این جمله را تکرار می‌کنم و معتقدم، نمی‌توان با یک یا چند فیلم ادعا کرد که زندگی او را به تصویر کشیده‌ایم. او همچنین با اشاره به ورود دیجیتال مطرح کرد: خوشحالم که فیلم‌سازان با ورود دیجیتال فرصتی پیدا کرده‌اند تا چنین تصاویری را ثبت کنند. چراکه در سینما هیچ‌گاه چنین امکانی فراهم نمی‌شود که فیلمی به این صمیمیت پدید آید. البته من نمی‌خواهم بگویم که این فیلم بی‌نقص است، اما قطعا با دوربین حرفه‌ای هیچ‌گاه نمی‌توان چنین فیلم‌هایی ساخت. در بخش دیگری از این نشست نیز سئوالی مطرح شد که اگر پروین فوتبالیست نمی‌شد، به چه شغلی روی می‌آورد، البته خود پروین پاسخی برای این سئوال نداشت، اما صمدیان گفت: من نمی‌دانم اگر پروین فوتبالیست نمی‌شد، چه کاره می‌شد. اما می‌دانم که خیلی حیف می‌شد اگر او فوتبالیست نمی‌شد. مجید توکلی کارگردان مستند «سلطان» نیز در بخشی از این نشست گفت: عده بسیاری به من می‌گفتند که ساخت چنین فیلمی ممکن نخواهد شد و چند نفری هم پیش از من تصمیم به این کار گرفته‌اند، اما موفق نشده‌اند. اما به هرحال با کمک دختران پروین این امکان فراهم شد و به دلیل سختی دسترسی به پروین، زمان ساخت آن نیز نزدیک به دوسال به طول انجامید. او همچنین با بیان برخی مشکلات این فیلم مطرح کرد: بسیاری مواقع مطبوعات مسایل متعددی را برعلیه این فیلم به چاپ می‌رساندند که من با کمک دختر بزرگ پروین سعی می‌کردم سوء‌تفاهمات را برطرف کنم. در کل هم نزدیک‌شدن به فردی مثل علی پروین بسیار سخت است و من برای ساخت این فیلم پیر شدم. اما به هرحال بسیار خوشحالم که اولین تجربه زندگی هنری‌ام، ساخت این فیلم بود. البته ناگفته نماند که پروین هم به دلیل فیلم «فوتبالیست‌ها» و خیانتی که در حق او شده، دیدی منفی نسبت به سینما داشت و من تلاش بسیاری کردم تا اعتماد او را جلب کنم. توکلی درباره مشکلات مالی فیلم‌های کوتاه و مستند هم عنوان کرد: ساخت این فیلم‌ها همواره از نظر مالی با مشکلات خاصی مواجه است. من نیز خیلی سعی کردم که تهیه‌کننده‌ای برای این کار پیدا کنم اما کسی قبول نمی‌کرد. تا اینکه در نهایت یک روز در مواجهه اتفاقی با محمدرضا شریفی‌نیا او تهیه این فیلم را قبول کرد و حضور او برای من بسیار جالب بود. او تا به حال تنها در سینما، کار تهیه‌کنندگی را برعهده نگرفته بود که برای این فیلم آن را نیز برعهده گرفت و شاید اگر او نبود این فیلم ساخته نمی‌شد. این مستندساز در بخش دیگری از صحبت‌هایش هم در پاسخ به سئوال فردین خلعتبری (آهنگساز) مبنی بر این‌که چرا از بازی‌های علی پروین در تیم ملی تصاویری در این فیلم نیست گفت: این فیلم پایان ماجرا نیست و من آن را ادامه خواهم داد و شاید یکی از دلایل زمان کوتاه این فیلم هم همین مسئله است. در مستند «سلطان» هنرمندانی چون عزت‌الله انتظامی، مسعود کیمیایی، رویا تیموریان، مسعود رایگان، فرهاد توحیدی، اصغر بیچاره جلوی دوربین توکلی رفته‌اند و از دنیای ورزش نیز عبدالعلی چنگیز (بازیکن سابق تیم استقلال)، حسین کلانی (بازیکن سابق پرسپولیس)، حمید استیلی، احمدرضا عابدزاده، حمید درخشان، پژمان جمشیدی و محمد مایلی‌کهن به صحبت درباره علی پروین پرداخته‌اند. همچنین در قسمتی از فیلم، صحنه‌ای از بازی زنده‌یاد شکیبایی در فیلم «چه کسی امیر را کشت؟» گنجانده شده که دیالوگی درباره‌ی علی پروین می‌گوید.




__________________

  
  



__________________
بازگشتت رو به خونه تبریک میگم سرخ ترین مرد دنیا



دیگه استقلالیا خواب خوش ندارن چون جادوگر دوباره به خونه ی خودش برگشته

  
  




بیوگرافی مختصری از جواد کاضمیان:

جواد کاظمیان ( Javad Kazemian )
متولد ? شهریور ???? در کاشان ، ایران است او مهاجم ایرانی فوتبال است که برای باشگاه عجمان در لیگ امارات وبرای تیم ملی ایران بازی می کند.

مقام های باشگاهی
او فوتبال حرفه ای خود را با تیم جوانان سایپا شروع کرد و توانست به تیم بزرگسالان این تیم راه یابد .در آنجا او تعدادی از شاهکارهای خود را به نمایش گذاشت و مربی وقت میراسلاو بلازویچ او را برای تیم ملی فوتبال ایران انتخاب کرد.
سپس او در سال ???? (????) به الاهلی امارات پیوست اما او بعد از چند ماه به ایران بازگشت و برای سایپا و بعد از آن سه فصل برای باشگاه پرسپولیس بازی کرد.
بعد ازجام جهانی ???? آلمان او قراردادی قرضی با باشگاه اماراتی الشباب و بعد از یک سال به طور اختیاری قراردادی دائمی را امضا کرد.
سپس او یک فصل کامل با باشگاه الشباب تا پایان لیگ در فصل ???? -???? قرارداد بست.

مقام های بین المللی
او در اولین بازی خو در برابر تیم ملی فوتبال چین در دی ماه سال ???? برای تیم بزرگسالان ایران درخشید و همچنین جواد کاظمیان در ترکیب اصلی تیم ملی فوتبال جوانان ایران در جام جهانی جوانان ???? در آرژانتین حضور داشت .
گل او در مقابل تیم ملی فوتبال ژاپن در رقابت های بازی های آسیایی ???? در بوسان کره جنوبی به عنوان برترین گل شناخته شد.و او مدال طلای مسابقات به همراه تیم زیر بیست سه سال را به دست آورد.جواد به همراه تیم ملی فوتبال ایران برای شرکت در جام جهانی ???? به آلمان سفر کردولی شانسی برای بازی بدست نیاورد . او در سال ???? میلادی دوباره به تیم ملی فوتبال ایران پیوست و توانست در مقابل تیم ملی فوتبال ازبکستان در جام ملت های آسیا ???? گل به ثمر برساند.او همچنین برای رقابت های مقدماتی جام جهانی ???? انتخاب شد ولی نتواست به فهرست ?? نفره تیم راه پیدا کند. گل های بین المللی

زندگی شخصی
جواد بعد از به ثمر رساندن گل برای باشگاهش در بعضی مواقع لباس ورزشی خود را بالا برده وتصویری که بر روی زیر پیراهنی خود چاپ شده است را نمایش می دهداین تصویر برادرش ا ست که در سال ???? او را از دست داده است.کاظمیان می گوید هرگز نخواهد توانست خاطره مرگ او را از ذهنش دور کند.

__________________

  
  

رضا مالدینی پرسپولیس از زندگی اش می گوید

رضا شاهرودی اگر در ایتالیا متولد می شد، پائولو مالدینی هرگز فرصت درخشش و مطرح شدن پیدا نمی کرد!(از تقدم و تاخر تاریخی قضیه بگذرید!).
رضا شاهرودی از همان اوج جوانی اش در اوایل دهه ?? از تماشاگران تیفوسی پرسپولیس لقب «شاهرودی مالدینی» را دریافت کرد و البته هیچگاه کتمان نکرد که از شنیدن این شعار روی سکوها چقدر لذت می برد.
شاهرودی که ارسال های مواج و دقیقش با پای چپ زبانزد خاص و عام بود، در دو مرتبه – یک بار هنگام درگیری با پروین و بار دیگر همزمان با مناقشه با مایلی کهن – مربیان خود را با دیالوگی تکراری روبه رو کرده بود، «به من می گن رضا مالدینی. ?? هزار تماشاگر فقط به هوای من میان استادیوم!»
شاهرودی زندگی نامه اش را این گونه آغاز می کند:
متولد ?/?/???? هستم. فوتبال را از محله امام زاده حسن تهران شروع کردم. اولین باشگاهم نوجوانان افشین بود.
بعد رفتم به تیم جوانان توحید. بعد به جوانان کشاورز رفتم و پله پله به تیم بزرگسالان کشاورز رسیدم. از بچگی به فوتبال علاقه داشتم. البته به نظرم فوتبال مادرزادی است و به زور نمی شود کسی را فوتبالیست کنی.ن
می گویم تلاش کردن تاثیری ندارد اما فیزیک بدنی و علاقه و این جور مسائل را نمی شود به کسی تحمیل کرد. من هم علاقه داشتم و فیزیکم به درد فوتبال می خورد. گرچه فکر نمی کردم به اینجا برسم اما تلاشم را کردم. وقتی در رده سنی نوجوانان و جوانان بودم مربیانم می گفتند می توانی پله های ترقی را طی کنی. من هم پیشرفت کردم و به تیم ملی رسیدم. از نوجوانان تا بزرگسالان در تیم های ملی بودم.
علاوه بر تیم ملی نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان، در تیم ملی ارتش ها هم بازی کرده ام. در تیم ملی نوجوانان آقای بیداریان سرمربی بود. در جوانان آقای حاج رضایی سرمربی گری را برعهده داشت. در امیدها هم که چند بار سرمربی عوض شد، آقایان عسکرزاده و حسن حبیبی سرمربی بودند. در تیم ملی بزرگسالان آقایان استانکو، مایلی کهن، ایویچ و … سرمربی بودند. زمانی که سرباز بودم هم در تیم ملی ارتش ها بازی کردم. آن موقع آقای مهدی مناجاتی سرمربی بود. ما به مسابقه های جهانی آفریقا که در شهر رباط برگزار می شد رفتیم. البته حذف شدیم و به توفیقی نرسیدیم.
وقتی در بزرگسالان کشاورز بازی می کردم، با تیم بانک تجارت بازی داشتیم. آقای علی پروین به ورزشگاه امجدیه آمده بود که بازی من را دید. اتفاقا در آن مسابقه خیلی خوب بازی کردم. بعد از مسابقه آقای پروین آمد و گفت اگر دوست داری بیا به پرسپولیس. من هم که از بچگی عاشق پرسپولیس بودم با کمال میل قبول کردم. بنابراین اواخر سال ???? به پرسپولیس رفتم. من هم تا سال ???? در پرسپولیس بودم. البته این وسط یک مقطعی به ترکیه رفتم و یک مقطعی هم به دالیال چین.
رفتنم به ترکیه خیلی اتفاقی بود. در بازی های مقدماتی جام جهانی، منیجر تیم آنتای ازمیر ترکیه در تهران بود که بازی من را دید. ما در هتل هما بودیم که او آمد پیشم. گفت ما شما را می خواهیم. من هم که خوشحال شده بودم با آقای امیر عابدینی مدیرعامل باشگاه پرسپولیس صحبت کردم. رفتم به ترکیه و قرارداد را بستیم. مبلغ قراردادم ??? هزار مارک بود که البته ??? هزار مارک هم باید به پرسپولیس داده می شد. بنابراین باشگاه آنتای ازمیر ترکیه ??? هزار مارک برای من خرج کرد. همان موقع بیشترین پولی که در ایران به فوتبالیست ها داده می شد ?? میلیون تومان بود و من چندین برابر این پول را در ترکیه به دست آورده بودم.
البته زیاد در تیم ترکیه ای نبودم. فقط ? ماه در این تیم بودم و در بقیه مواقع، برای انجام بازی های مقدماتی تیم ملی به تهران می آمدم. این موضوع برای مسئولان تیم آنتای ازمیر ترکیه خوشایند نبود چون آن ها هزینه ای کرده بودند و توقع داشتند من به صورت تمام وقت در اختیارشان باشم. اما من بیشتر به تهران می آمدم تا در تیم ملی بازی کنم.
بعد قرار شد از این تیم جدا بشوم. برگشتم به ایران اما باشگاه آنتای ازمیر، کارت آی تی سی من را صادر نمی کرد. چون بدون کارت آی تی سی نمی توانستم در هیچ تیمی بازی کنم، حدود دو سال از فوتبال دور ماندم تا سرانجام تیم ترکیه ای کارتم را صادر کرد.
در آن مدت فقط با پرسپولیس تمرین می کردم و اجازه بازی نداشتم. البته باشگاه آنتای ازمیر راضی بود که آی تی سی من را برای هر باشگاهی به جز باشگاه پرسپولیس بدهد اما من که فکر می کردم آن ها به زودی دست از لجبازی برمی دارند، منتظر ماندم و حدود دو سال را از دست دادم. سرانجام باشگاه دالیان چین به من پیشنهاد داد و باشگاه آنتای ازمیر هم بلافاصله آی تی سی من را صادر کرد. به صورت قرضی از طرف تیم آنتای ازمیر ترکیه به دالیان چین رفتم. به دالیان که رفتم، شرایط خوبی داشتم. اما با ناراحتی از دالیان جدا شدم. دلیل جدایی ام اصلا ربطی به مسائل فنی فوتبال نداشت. ? ماه از حضور من در تیم دالیان چین می گذشت که هنوز هیچ دریافتی از این تیم نداشتم. به همین دلیل خواستم از این باشگاه جدا شوم.
رفتم دنبال شکایت و به کمک آقای عابدینی ??? هزار دلار گرفتیم و قرارداد را فسخ کردیم. قراردادم برای دو فصل، دو تا ??? هزار دلار بود که من نتوانستم بقیه این پول را از باشگاه چینی بگیرم. حقم ضایع شد و دلیلش هم این بود که خواستم معرفت خرج کنم. ا
گر همان اول لوطی گری ام گل نمی کرد و از این تیم شکایت می کردم، می توانستم حقم را بگیرم. ولی متاسفانه این کار را نکردم. جالب بود که پول همه بازیکنان را داده بودند و فقط من بودم که پولم را نگرفته بودم.
من تنها بازیکن ایرانی هستم که سابقه بازی در لیگ دسته اول چین را دارد. البته آقای حسن شیرمحمدی بازیکن قدیمی پرسپولیس هم در لیگ دسته دوم چین بازی کرده است. در باشگاه دالیان چین از نظر تغذیه مشکل داشتم. آن ها هر جانوری را که حرکت می کند می خورند. من هم سعی می کردم غذاهایی را بخورم که با سبزی و گوشت درست شده بودند. وقتی از تیم چینی جدا شدم دوباره به پرسپولیس رفتم و تا سال ???? در این تیم ماندم. سال های ???? و ???? را در تیم پاسارگاد تهران بازی کردم. سال های ???? و ???? را هم در تیم پیکان بازی کردم. بعد هم فوتبال را کنار گذاشتم.
بعد از این که به فوتبال ترکیه رفتم تقریبا فوتبال من دیگر هیچ وقت دیده نشد. دلیلش هم این بود که بازی هایم در ترکیه دیده نمی شد و وقتی هم که به ایران آمدم، چون مجوز بازی نداشتم و از فوتبال دور ماندم، همه فکر می کردند فوتبال من تمام شده است. وقتی هم که به چین رفتم دوباره بازی هایم دیده نمی شد و بعد که به ایران برگشتم دیگر سنم بالا رفته بود و با آن رضا شاهرودی که از چند سال قبل در ذهن مردم مانده بود فرق می کردم.
در تیم ملی بدون احتساب بازی هایی که در جریان تمرین برگزار می شود ?? مسابقه انجام داده ام.
این که می گویم بدن احتساب بازی های تمرین، به این دلیل است که بعضی ها، مسابقه های دستگرمی را هم از بازی های ملی خود می دانند. تازه آن موقع که من در تیم ملی بودم خیلی کم بازی تدارکاتی برگزار می شد. مثل الان نبود که تعداد بازی های ملی بالا باشد. آن موقع به جای این که با تیم های ملی کشورهای دیگر مسابقه بدهیم، در جریان تمرین با تیم های باشگاهی لیگ ایران مسابقه می دادیم. آن زمان به شکلی که الان اردو برگزار می شود اردو نداشتیم. آن موقع اکثرا در خوابگاه مجموعه ورزشی انقلاب بودیم. آنجا مثل هتل نبود. هر اتاق ? تا تخت داشت و بچه ها بیشتر با هم در ارتباط بودند. به همین دلیل هم بود که رفاقت ها در تیم ملی زمان ما خیلی بیشتر از تیم ملی فعلی بود. من در تیم ملی ? یا ? تا گل زده ام.
یکی از بهترین خاطره هایم در تیم ملی برای زمانی است که در مسابقه های انتخابی جام جهانی ???? فرانسه به استرالیا رفته بودیم تا با تیم ملی این کشور مسابقه بدهیم. جالب بود که بچه های ما استرس نداشتند و قبول کرده بودند که استرالیا تیم خیلی بهتری نسبت به ایران دارد. بی رودربایستی بگویم، فقط برای این رفته بودیم که کمتر گل بخوریم. خدا هم کمک کرد و با نتیجه ?-? رفتیم جام جهانی. یکی از عواملی که باعث شد ایران نبازد، همان تماشاگری بود که وارد زمین شد و تور دروازه را پاره کرد. چون استرالیا داشت فشار می آورد، وقتی او وارد زمین شد، فشار استرالیا کم شد و ما توانستیم بازی خودمان را انجام دهیم. همین مسابقه آخرین بازی ملی من بود. این از بدشانسی من بود که تا جام جهانی همراه تیم ملی بودم و وقتی نوبت به بازی در جام جهانی رسید، مصدوم شدم. دقیقا یک روز قبل از بازی با یوگسلاوی در جام جهانی و در شرایطی که در ترکیب اصلی تیم بودم، مصدوم شدم و حضور در جام جهانی را از دست دادم.



بازیکن پرسپولیس باید مثل گلادیاتور بجنگد، پارک که نیامده!
یادش بخیر، همه فیکس تیم ملی بودیم. سه ، چهار سال متوالی قهرمان شدیم، علی دایی حرف خوبی زد که همه می آیند و می روند ولی پرسپولیس می ماند. این بچه ها باید عظمت پرسپولیس را حفظ کنند. کاری نکنند که تماشاچی از سکوها قهر کند. البته این بچه ها هم مقصر نیستند، در اروپا از بچگی یاد می گیرند چطور حرفه ای رفتار کنند ولی ما اینجا چیزی به بازیکن یاد نداده ایم که توقع داریم. باید مسئولان به آنها بیاموزند و بعد از آنها انتظار داشته باشیم.
زمان ما خبری از پول نبود و بازیکن استقلال و پرسپولیس و تیم ملی به عشق و انگیزه دیگری بازی می کرد. برای ما پیراهن تیم و هوادار دو رکن اساسی بودند که باید برایشان جان می دادیم. بچه پولدار که فوتبالیست نمی شود. فوتبالیست ها همه یا بچه جنوب شهر هستند یا شهرستان که با هزاران محرومیت و زحمت بالا آمده اند. آن زمان چون انگیزه، پیراهن و مردم بودند، ما برای رفع ضعف هایمان خیلی تلاش می کردیم. خود من در هفته فقط یک صبح را استراحت می کردم و ? روز دیگر صبح ها اختصاصی تمرین می کردم تا نواقص فوتبالم را برطرف کنم. با اینکه آن زمان تمرینات ما آماتوری هم بود. الان من در استقلال، پرسپولیس، تیم ملی و حتی همین استیل آذین که بودم، حتی یک نفر را ندیدم که برای برطرف کردن ضعف هایش کار کند! یک مثال ساده؛ بازیکنی که به سطح ملی، استقلال و پرسپولیس می رسد، باید دو پا باشد. یا اگر راست پاست، پای چپش لااقل ??درصد راست باشد ولی ما بازیکن ملی داریم که پای چپش ?? هم نیست! نه می تواند شوت کند و نه سانتر، خب این ایراد را که مربی و باشگاه نباید برطرف کند. باید خود بازیکن برود کار کند تا پای چپش را قوی کند ولی هیچ کس نمی رود!
زمان ما در پرسپولیس آقای عابدینی بازیکنان را طبقه بندی می کرد و بازیکن ملی بیشتر از غیرملی می گرفت. حالا فاصله رقم زیاد نبود، مثلاً من سه میلیون بیشتر از بهروز رهبری فرد می گرفتم، آن هم بهروزی که بهترین دفاع لیگ بود ولی چون تیم ملی نبود، این فاصله رعایت می شد. خب معلوم است که بهروز و امثال او می رفتند کار می کردند و می دیدید فیکس تیم ملی و کاپیتان پرسپولیس هم می شدند اما حالا چه؟ بازیکن معمولی که جزو ??? بازیکن اول ایران نیست و حتی یک بار هم به تیم ملی دعوت نشده، در ?? سالگی ??? میلیون می گیرد! معلوم است که دیگر دل به کار نداده و پیشرفت نخواهد کرد چرا که فکر می کند همه چیز را بلد است و ضمناً دستمزدی معادل ملی پوشان گرفته!
وظیفه مدیر باشگاه است که مراقب حرمت پرسپولیس باشد و نگذارد شان آن پایین بیاید. بازیکن پرسپولیس باید هم سطح پرسپولیس بزرگ شود و بزرگ فکر کند وگرنه نباید بازوبند را به او بدهند تا روی مچ ببندد.
وقتی از فوتبال خداحافظی کردم به کلاس های مربی گری رفتم. مدرک مربی گری a آسیا را هم دارم. دو سال در تیم داماش مربی گری کرده ام و یک سال هم در کوثر تهران. هر دو آن ها در لیگ یک فوتبال ایران بودند و من هم در هر دو تیم، مربی بوده ام نه سرمربی.


روایت کتک کاری شاهرودی و دایی

شاهرودی از دعوایش با علی دایی در جام جهانی ?? حرف می زند و می گوید با او در گیری فیزیکی پیدا کرده است.
«غرور جوانی نگذاشت از مایلی‌کهن عذرخواهی کنم.»
این حرف رضا شاهرودی است که فلاش بکی به جام ملت‌های ???? می زند.همان جام معروفی که هنوز هم خیلی ها معتقدند شاهرودی آن را خیلی راحت از دست داد.خودش می گوید:«بله، ظهر ناهار خوردیم و عصر آخرین تمرین بود و شب هم پرواز به دبی. من دیرتر رسیدم سر تمرین و آقای مایلی‌کهن گفت لخت نشو. بعد از تمرین محمد پنجعلی و چند نفر دیگر از بزرگان زنگ زدند وساطت کنند، مایلی‌کهن گفته بود خودش زنگ بزند و عذرخواهی کند اما متأسفانه من جوان بودم و غرور بی‌جا داشتم، اشتباه بزرگی کردم که زنگ نزدم.» با هم صحبت آن خاطره معروف را هم می‌کنید؟»
شاهرودی در ادامه درخصوص مالدینی شدنش حرف می زند.آنجا که شماره ?? سرخپوشان را همه رضا مالدینی صدا می زدند.«من در خصوصی‌ترین محافل هم اهل فخرفروشی نیستم، اصلاً روی زبان من نمی‌چرخد که بگویم «من رضا مالدینی» هستم!خودم هم نمی دانم چطور این ماجرا سر زبان‌ها افتاد؟هنوز هم که سال‌ها از بازنشستگی‌ام می‌‌گذرد خیلی اوقات مردم می‌گویند «استیل تو را فراموش نکرده‌ایم.» آن زمان پیرمردها می‌گفتند مثل استیل من ندیده‌اند و شاید لطف خدا بوده که استیل من بعد از این همه سال در ذهن فوتبالدوستان بماند، این لقب هم از همان استیل می‌آید و شایعه هم که همیشه هست!»
کاپیتان سابق پرسپولیس یک بار دیگر خاطراتش را مرور می کند و پای علی دایی را پیش می کشد.خاطره دعوای مشهورش با دایی که در جام جهانی جام ?? پیش آمد!شاهرودی می گوید:«یک ماه از خانواده دور بودیم، فشار تمرینات ایویچ و استرس جام‌جهانی هم بود، کلاً اعصاب همه بچه‌ها خراب بود و آن اتفاق افتاد. بعدش سریع آشتی کردیم و تمام شد.ایویچ تمرین دروازه نزدیک گذاشت، دایی مهاجم تیم روبه‌رو بود و در صحنه‌ای برخورد ایجاد شد، او فحش داد و… درگیری شد دیگر!
البته این را قبول ندارم که شایعه شده دایی گفته بود من بازیکن بایرن‌مونیخ هستم؟نه‌بابا، بنده خدا از این غرورها نداشت.اما بزن بزن کردیم!
او مشت انداخت که به من نخورد ولی مال من خورد! بچه‌‌ها سریع جدایمان کردند. بعد از تمرین قرار شد مرا برگردانند ایران ولی بچه‌ها یکی‌یکی گفتند رضا برگردد، ما هم برمی‌گردیم. بعد قرار شد آشتی کنیم و تمام شد.»

__________________

  
  
   1   2   3   4   5   >>   >